نمونه دفاعیه کمیسیون ماده 100
در این زمان فشار دولت و به ویژه آرتور میلسپو در مالیه برای پرداخت مالیات سالیانی که خزعل پرداخت نکرده بود بیشتر شد و خزعل نیز به بسیج نیرو میپرداخت.صفحهها برای ویرایشگران خارجشده از سامانه بیشتر بدانید
[۱۷][۱۸] در سال ۱۳۰۶ خورشیدی، به درخواست علیاکبر داور، رئیس عدلیه، عبا و عمامه را کنار گذاشت و از لباس روحانیون خارج شد.[۱۹] زندگینامه
او نتیجه میگرفت که گویش ترکی فعلی که از خارج تحمیل شدهاست، اکنون باید جای خود را به فارسی، زبان رسمی کشور بدهد؛[۴۲] کاوه بیات[۴۳] به مقاله کسروی در نشریه پرچم[۴۴] به دیدگاه دیگر او اشاره میکند:
تست سینما شناسی: آیا فیلم بین واقعی هستی یا فقط ادعاشو داری؟
خبرنگاران در دنیا افراد تحصیل کرده و مطلعی هستند که با شجاعت بسیار بدون در نظر گرفتن منافع مالی وغیره فقط هدف شون اطلاع رسانی درست هستش که در امریکا واروپا نقش بسیار بسیار مهمی در بهبود شرایط جامعه داشتند.
↑ کسروی، احمد (۱۳۸۷). کافنامه. پراکنش اینترنتی بدست م. فرهیخت.
اکثر بیماران دکتر احسانی، نظر مثبتی درباره ایشان دارند.
۸ فهرست آثار منتشرشده ۸.۱ کتابها ۸.۱.۱ آذری یا زبان باستان آذربایجان
امروز شماها در پیشگاه خدای عالم چه عذری دارید؟ همه دیدید کتابهای یک نفر تبریزی بیسر و پا را، که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب روحی له الفدا، آن همه جسارتها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد...[۷۱]
برای ویزیت ( مثل جوش و لک و بیماری و ریزش مو ) : جواد نخعی. پروین منصوری.
تنبیهالنائمین • هشت بهشت • ماجرای باب و بهاء • کشفالحیل • کشف الغدر و الخیانه • نشیب و فراز
در تهران نوشتارهایی دربارهٔ نارسیدگی به گور نادرشاه افشار نوشت که این کوششها به آشنایی او با گروههای اسپرانتودان هم انجامید. همچنین نشستها و بحثهایی با بهاییان داشت. در این میان به او ریاست عدلیه تبریز را کردند که نپذیرفت. در این میان کسروی هنوز خانوادهاش را به تهران نیاورده بود و برای این کار پول بسندهای نداشت. در این میان بدو شماره وکیل کیفری تهران عضویت در استیناف تبریز را پیشنهاد کردند که او پذیرفت. در بهمن به سوی تبریز راه افتاد، برف و بوران او را بیست روز در راه نگهداشت. در این هنگام آذربایجان چون دیگر جاهای ایران آشفتهبوده و اسماعیل آقا سمتقو بر ارومیه چیره گشتهبود. عدلیه نیز آنگونه که کسروی میگفت دچار فساد بسیاری بودهاست. روزنامه ملانصرالدین که در پی شورش قفقاز این زمان در آذربایجان پخش میشد نیز به این تباهی به زبان طنز میپرداخت. با این همه کسروی سه هفته بیشتر در تبریز نماند چه که سید ضیاءالدین طباطبایی با کودتا دولت را در دستگرفته و او در ۲۳ اسفند دستور به بستن عدلیه دادهبود.
اینچنین کسروی باز بیکار گردیده و با تنگدستی روبهرو گشت. در بهار ۱۳۰۰ سید ضیا برافتاد و احمد قوام جای او را گرفت، با این همه عدلیه باز بسته ماند. در این زمان بلشویکها در باکو مغازه برادر کسروی را تاراج کردهبودند و هنگامی که او به تبریز بازمیگشت شاهسونها بازمانده داراییش را گرفته و وی را لختکردهبودند. به ناچار کسروی کتابهایش را به برادر واگذاشت تا کتابخانهای گشوده و بیکار نماند. در این هنگام مخبرالسلطنه هم که رابطه خوبی با کسروی داشت حقوق بازمانده کسروی را به وی پرداختکرد و او قرضهای خود را پرداخت کرد و تا اندازهای از تنگی رست. آهنگ رفتن به تهران را داشت که با بیماری همسرش روبهرو گشت. در این هنگام وی با گروهی از اندیشمندان به گسترش اسپرانتو در تبریز میکوشید. در پایان شهریور همان سال بود که حال همسر کسروی بدترشد و دست پایش دچار آماس گردید. پزشکان تشخیص دادند که او دچار آبآوردگی شکم شدهاست و باید عمل شود. پس از عمل دو روزی حالش بهترشد ولی شب دوم به ناگاه درگذشت و اندوهی بزرگ گریبان کسروی را گرفت.